دبيرستان غيردولتي سما
واحد شاهرود منطقه 10
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند
خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند
و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند.
ولی خارهایشان یکدیگررادر کنار هم زخمی میکرد.
مخصوصا که وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند.
بخاطر هیمن مطلب تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند.و بهمین دلیل از سرما یخ زده میمردند
ازاینرو مجبور بودند برگزینند.یاخارهای دوستان را تحمل کنند و یانسلشان از روی
زمین بر کنده شود.
دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که همزیستی
با کسی بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند چون گرمای وجود دیگری مهمتراست
و این چنین توانستند زنده بمانند
بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم می آورد بلکه
آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنانرا تحسین نماید

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

 

 

 به سلامتي پسري که پولهاي مچاله شدشو اروم گذاشت جلوي فروشنده و گفت:
براي روز پدر يک کمربند مي خوام..
فروشنده:چه جنسي باشه؟

پسر کوچولو:
..
..
..
..
..
..
..
..
فرقي نميکنه فقط دردش کم باشه...

 


مرد سرت رو بالا بگیر از چی‌ خجالت میکشی؟
خجالت را باید کسانی‌ بکشند که نان را از سفره تو دزدیده‌اند
و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند.
خجالت را باید کسانی‌ بکشند
که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!

 


تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ... ! ! !

 

دریـــغ نکنید ! بگـذاریــد واکــس بــزنــم
میخـــواهـم بــرق ِ آســمان را از کـفـش هــای ِ شمــا ، دنــبال کــنم !!!

 

کودکی به پدرش گفت: «پدر دیروز سر چارراه حاجی فیروز دیدم.
بیچاره! چه اداهایی از خودش در می آورد تا مردم به او پول بدهند،ولی پدر،من خیلی از او خوشم آمد،نه به خاطر اینکه ادا در می آورد و می رقصید،به خاطر اینکه چشم هایش خیلی شبیه تو بود ...»
از فردا،مردم حاجی فیروز را با عینک دودی سر چارراه می دیدند ...

 

خداوندا .....
قیامتت را بر پا کن!!!
تو اگر خسته نشده ای ، ما عجیب خسته ایم .
.

 

کاش به جای حجاب
حیا اجباری بود شرف اجباری بود
راستی و درستی اجباری بود
کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود


انسان هم ميتواند دايره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست :

تا ابد دور خودتان بچرخيد يا تا بينهايت ادامه بدهيد...

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

 

از کسانیکه از من متنفرند ممنونم 

آنها مرا قویتر می کنند .


از کسانیکه مرا دوست دارند ممنونم

 آنها قلب مرا بزرگتر می کنند .


از کسانیکه مرا ترک می کنند ممنونم

آنان به من می آموزند هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست .


از کسانی که با من می مانند ممنونم

 آنان به من معنای عشق و دوستی را نشان می دهند.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 7 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

   پورتال دبیرستان راه اندازی شد 

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

  خدایا، مرا ببخش! به خاطر لحظه­هایی که به یاد تو نبوده­ام! به خاطر سجده­هایی که زود از سر مهر برداشتم. به خاطر همه­ی درهایی



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, توسط سيداحمد حسيني |

  آفتاب سوزان تابستان برهمه جا تابیده و چندین ماه است که باران نباریده. زمین خشک شده و تمامی درختان از تشنگی له له می زنند و نزدیک است که خشک شوند. سبزه ها همه زرد



ادامه مطلب...

.: Weblog Themes By LoxBlog :.
حدیث
آخرين مطالب
نويسندگان
پخش فلش
آرشيو مطالب
پيوند ها
پيوندهاي روزانه
اوقات شرعی
مترجم آنلاین
آمار وبلاگ

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 2769
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.
|