درسی که من خواندم
تا به حال فکر کرده اید چرا فرزندان ما باید تحصیلات داشته باشند .مطمئنا برخی پاسخ خواهند داد به منظور گرفتن مدرک اما در این دوران که مدرک ها ارزش واقعی خود را از دست داده اند این دلیل خوبی نمی تواند باشد از نظر شان اجتماعی هم که در نظر بگیریم دیگر داشتن مدرک دکتری هم ان قدر مهم نیست که اوایل بود اگر هم به منظور یافتن شغل است باید بدانیم امروزه ما به مهارت احتیاج داریم نه مدرک.مدرک بی مهارت بی ارزش تلقی خواهد شد و به صورت عملی هیچ کاربردی نخواهد داشت .
پس باید برای این سوال جواب دیگری یافت واقعا اگر همه چیز مدرک باشد پس جایگاه تحقیق و پژوهش کجاست؟جایگاه نخبگان کجاست؟
سهراب سپهری سال ها پیش در خاطرات خود نوشت:
شاگرد کیسه زباله بود.درس در او خالی می شد.
(منابع طبیعی ایران)در کتاب جغرافی بود،نه در خاک ایران
سرمشق(ادب) و (راستی) در محیط مدرسه نبود،در رسم الخط مدرسه بود.
معلم در سخنرانی مدیر پدر دلسوز بود.در کلاس نه پدر بود نه دلسوز...
کتاب تفاله واقعیت بود.حرف کتاب پروانه ی خشک لای کتاب بود.
و کتاب مخاطب نداشت خود مخاطب خود بود
در کتاب درس خوانده بودم:
بچه جان بر سر درخت مرو لانه مرغ را خراب نکن
و بارها بر سر درخت رفتم و لانه مرغ را خراب کردم.
نمره اخلاقم در مدرسه بیست بود.خانه صفر،در مدرسه
سر به زیر بودم،در خانه سرکش.
در مدرسه می ترسیدم در خانه می ترساندم.
اگر شما در چنین مدرسه ای درس می خواندید دیگر انگیزه ای برای ادامه تحصیل و کسب مدارج علمی داشتید؟
آیا می توانستید از درس خواندن لذت ببرید؟
به طور خوشبینانه مدارس و دانشگاه های ما امروزه در این حد از آموزش نیستند اما...
باید تلاشی سازنده در راستای ایجاد تغییرات اساسی در این زمینه انجام داد تا هدف اصلی از آموزش به طور واضح مشخص شود که این امر سبب افزایش انگیزه در دانش آموزان و دانشجویان خواهد شد و نتایج خوبی را در پی خواهد داشت.